هنر نقاشی

اطلاعاتی در باره هنر نقاشی

هنر نقاشی

اطلاعاتی در باره هنر نقاشی

پیکاسو


سخنانی از پابلو پیکاسو:


فرازهایی از سخنان پیکاسو در باب موضوعات و مباحث مختلف نقاشی


در باره آبستره


از دیدگاه هنر، هیچ فرم واقعی یا آبسترهای وجود ندارد، بلکه تنها فرمهائی هست که کم و بیش دروغ است. و در این که این دروغ ها برای اذهان ما ضروری است، هیچ شکی نیست. چه از طریق آنهاست که ما دیدگاه زیبایی شناختی زندگی مان را شکل می دهیم.»

«هنر تصویری و غیر تصویری هم وجود ندارد. همه چیز در هیئت تصویر برما ظاهر می شود. حتی در متافیزیک هم مفاهیم را به وسیله «تصویرها»ی تمثیلی بیان می کنند. می بینید که به این ترتیب، فکر نقاشی بدون «تصویرپردازی» تا چه پایه مضحک است. یک شخص، یک شیء، یک دایره، همه و همه «تصویر» ند؛ از این میان برخی بیشتر و برخی کمتر برما تأثیر می گذارند.»

هنر آبستره که نقش و نگار است وبس. پس تکلیف درام و گیرندگی چه می شود؟  





هیچ هنر آبستره ای وجود ندارد. همیشه باید از یک واقعیت شروع کرد. بعدا می توانیم نشانه های واقعیت را محو کنیم. به هر صورت جای هیچ نگرانی نیست، زیرا مفهوم آن واقعیت همواره به صورت یک علامت پاک نشدنی باقی می ماند و این همان چیزی است که هنرمند را به حرکت واداشته، افکار او را برانگیخته، و عواطفش را به جوش آورده است. تصورات و عواطف هنرمند، در نهایت، در اثر هنری او محبوس خواهند ماند و هرچه کنند نمی توانند از آن بگریزند. آنها جزء مکمل تابلو هستند ولو آنکه حضورشان ملموس نباشد.»

پیکاسو، در پاسخ این سئوال که آیا هنر باید آبستره باشد، می گوید: «نه، باید بی پیرایه، ساده، و بی واسطه باشد. هنر به یک پل می ماند؛ و بهترین پل چه پلی است؟

طبیعتا، پلی که بتوانیم آن را تا حد یک نخ یا یک خط باریک کنیم و باز هم خاصیت خود را از دست ندهد؛ بازهم وظیفه مرتبط کردن دو نقطه را انجام بدهد.» و «پیکاسو، دلخور از چهره ای که صحبت های گرترود اشتاین از او پرداخته بود، گفت که خیلی ساده از هنر آبستره فقط خوشش نمی آید.)

تصویری که رافائل از فلان زن کشیده است تنها یک نمودار است؛ خود او نیست. نموداری است که در روان های رافائل و ما، زنی را می نمایاند. اگر این زن هاله ای نورانی در اطراف سر، و طفلی روی زانوان خود داشته باشد، باکرۂ مقدس می شود. اما بازهم یک نمودار است، و ما اگر درک می کنیم که این نمودار نشان دهنده یک زن است تنها به این دلیل است که نمی تواند نشان دهنده یک خانه بایک درخت باشد؟ صبر کنید یک چیز جالب نشانتان بدهم؛ یک چیز بجا».

این را میگوید و برای لحظه ای از اطاق خارج می شود. سپس پیکاسو ضمن ورق زدن آلبوم به بخشی تحت عنوان «زبان دیوارها» می رسد. و از مشاهده اثرات قلم موئی که حکاکی های روی دیوار را تحت الشعاع قرار داده اند شگفت زده می شود.

پیکاسو: «کار خوبی کردید از اینها عکس گرفتید... چون ماهیت و حدود هنر آبستره را کاملا نشان می دهند. این اثرات قلم موئی بسیار زیبا هستند... ولی این یک زیبائی طبیعی است. چند تا ضربه قلم موئی که هیچ معنایی ندارد هیچوقت نمی تواند یک تصویر به وجود بیاورد. من هم از اینجور چیزها میکشم و بعضی وقت ها شاید آبستره به نظر بیایند. اما باید بگویم که ضربه های قلم موئی من همیشه یک چیزی را نشان می دهند: مثلا یک گاو، میدان مسابقه، دریا، کوه، یا جمعیت را... برای رسیدن به آبستراکسیون (تجرید) همیشه باید از یک واقعیت ملموس شروع کرد.. هنر زبان نمادهاست. وقتی واژۀ مرد را تلفظ میکنیم تصویری از مرد به ذهنمان می آید. یعنی واژۀ مرد، نماد یک مرد می شود. اما نمی تواند آنرا به آن صورتی که عکاسی می تواند ارائه کند، بنمایاند. مثلا دو تاحفره نماد یک چهره است، و بی آنکه آنرا نمایش بدهد، برای القاء یک چهره به بیننده کفایت میکند... ولی آیا عجیب نیست که با چنین سهولتی می توانیم یک چهره را در ذهن بیننده زنده کنیم؟ اگر پیچیدگی چهره انسان را در نظر بگیرید این دو حفره کاملا آبستره خواهند بود...، و کسی چه می داند، شاید آن چیزی که از همه بیشتر آبستره است، اوج واقعیت باشد... »


در باره نبوغ


 ضمن صحبت از نبوغ گفت: «نبوغ شخصیت است با یک جو استعداد؛ نابجائی و سهوی است که، تصادفا، از حد متعارف فراتر می رود.»

برخلاف آنچه گاه در موسیقی پیش می آید، در زمینه نقاشی، کودکان اعجوبه ، وجود ندارند. آن چیزی که ممکن است به نبوغ زودرس تعبیر شود، «نبوغ کودکی»  است. و زمانی که کودک رشد میکند این نبوغ بی آنکه اثری از خود به جا بگذارد، ناپدید میشود... 


در باره هنرمندان موفق


پیکاسو: «اما موفقیت مسأله مهمی است؟ غالبا میگویند هنرمند باید برای خودش، به خاطر عشق به هنر، کار کند و به موفقیت اعتنا ننماید. اما این فکر غلط است. هنرمند به موفقیت احتیاج دارد؛ نه فقط برای زندگی کردن؛ بلکه اساسا برای آنکه به کار خود جامه عمل بپوشاند. حتی یک نقاش ثروتمند هم باید موفقیت را بشناسد. بعضی از مردم از هنر بیشتر سر در می آورند، اما همه مردم نسبت به هنر حساس نیستند. اکثر آنها یک کار هنری را در رابطه با موفقیت آن ارزیابی می کنند. پس چرا موفقیت را برای «هنرمندان موفق» بگذاریم؟ هرنسلی هنرمندان موفق دارد. ولی در کجا نوشته شده است که موفقیت باید نصیب آنهائی بشود که ذوق توده مردم را ارضاء می کنند؛ اما در مورد خودم، من می خواستم نشان بدهم که موفقیت را می توان بدون مصالحه، وحتی بر خلاف تمام احکام حاکم بر جامعه، به دست آورد. | بگذارید مطلبی را برایتان بگویم: این موفقیت دوران جوانی من است که مرا حفظ می کند؛ دوره آبی و دورۀ صورتی را | می گویم - اینها سپری بودند که مرا در امان نگاه داشتند... »


در باره رنگ


بارها پیش آمده که متوجه شده ام می خواهم از رنگ آبی استفاده کنم اما، رنگ آبی ندارم. بنابراین، به جای آبی، از قرمز استفاده کرده ام.»

«من در هنگام کشیدن یک تابلو ممکن است به رنگ سفید فکر کنم و همان را روی پرده بگذارم. ولی خوب من نمی توانم مدام به رنگ سفید فکر کنم، با سفید نقاشی کنم و به کارم ادامه بدهم. رنکها، مثل حالات چهره، تابع عواطف اند. شما حتما آن اسکیسی را که برای پرده ای با همه رنگهای آن اسکیس کشیده بودم دیده اید. از رنگهای آن اسکیس چه مانده است؟ البته از رنگهای سفید و سبز مورد نظر من در آن پرده آثاری هست، ولی نه در جائی که می خواستم و نه به همان مقادیر. شما شاید بتوانید تابلوهائی بکشید و قسمت های مختلف آنها را چنان شبیه به یکدیگر کنید که کاملا عین هم بشوند، اما چنان نقاشیهائی فاقد هرگونه گیرائی و درام خواهند بود.»

اگر نمی دانی چه رنگی برداری، سیاد بردار!»

پیکاسو جواب می دهد: «رنگ؟ نمی دانم. بله، نه، بله. شاید! همانطور که آدم توی سوپ نمک می ریزد. مسلما مقداری زرد، یک کم، و مقداری سبز، خیلی کم، باعث می شود که فیگور اندکی صورتی به نظر برسد. اما رنگ، فعلا، برای من از «سنگینی»، نمی گویم غلظت، کمتر جذابیت دارد.»


*******************************************

اعترافات پیکاسو:


پیکاسو زندگینامه و سرگذشتی دارد که اطلاع از آن با توجه به شهرت وی، بیفایده نمیباشد.
همینطور سخنان و یا شاید بهتر باشد بگوییم اعترافاتی درد ناک از پیکاسو وجود دارد که شاید خواننده فارسی زبان کمتر آنها را شنیده باشد. اعترافاتی که شاید شنیدن آنها خشم شما را برانگیزد و در نگرشتان به پیکاسو تغییراتی بوجود بیاورد.
شما را دعوت مینماییم تا این سخنان را در مقاله پیکاسو و اعترافات دردناکش مطالعه بفرمایید.